زن با خود گفت: در چنین موقعى بهتر است آن را صدقه دهم، و لقمه را از نزدیک دهان خود خارج کرد و به آن فقیر داد.
پسر خردسال آن زن براى جمع آورى هیزم (براى سوخت) به صحرا رفته بود که ناگهان گرگى به او حمله ور شد و او را با خود برد، غوغائى بلند شد،و آن زن به دنبال گرگ دوید، (در این هنگام) خداوند تبارک و تعالى جبرئیل علیهالسلام را فرستاد، و آن کودک را از دهان گرگ بیرون کشید و به مادر داد.
آنگاه جبرائیل به آن مادر گفت: اى کنیز خدا! آیا راضى شدى؟ این لقمه به جاى آن لقمه.
متن حدیث:
عن موسى بن أبی الحسن عن الرضا ع قال ظهر فی بنی إسرائیل قحط شدید سنین متواترة و کان عند امرأة لقمة من خبز فوضعتها فی فیها لتأکل فنادى السائل یا أمة الله الجوع فقالت المرأة أتصدق فی مثل هذا الزمان فأخرجتها من فیها فدفعتها إلى السائل و کان لها ولد صغیر یحطب فی الصحراء فجاء الذئب فاحتمله فوقعت الصیحة فعدت الأم فی أثر الذئب فبعث الله إلیه تبارک و تعالى جبرئیل ع فأخرج الغلام من فم الذئب فدفعه إلى أمه فقال لها جبرئیل ع یا أمة الله أ رضیت لقمة بلقمة؛
«ثوابالاعمال، صفحه 301»